هواللطیف
بر اندازی نرم و بنیاد سوروس
در یادداشت قبل در مورد" هاله اسفندیاری" و "بنیاد سوروس" صحبت کردیم .در این مجال به فعالیت ها و اهداف این بنیاد می پردازیم.
نام اصلی بنیاد سوروس، بنیاد "جامعه باز" (Open Society) است و متعلق به یک یهودی میلیاردر به نام "جورج سوروس" می باشد. وی یک یهودی مجار تبار آمریکایی است که سالهای متمادی با تشکیل یک شرکت سرمایهگذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چند منظوره مبادرت کرده است.
درخصوص ماهیت فعالیتهای بنیاد سوروس، قضاوتهای متفاوتی وجود دارد. نهادهای رسمی سیاست خارجی آمریکا و رسانههای وابسته به آنها از جمله رادیو صدای آمریکا معتقدند که "جرج سوروس فردی نوعدوست و نیکوکار مشهوری است که به بسیاری از پروژههای گسترش دموکراسی و توسعه اقتصادی در سراسر جهان کمک میکند."
البته این طرز رویکرد منحصراً مختص چنین نهادهایی است و بسیاری از سیاستمداران کشورهای مختلف و مخصوصاً کشورهایی که به نوعی با پدیده "انقلابهای مخملی" مواجه شدهاند، نظری بر خلاف این دارند.
اما به نظر می رسد که هدف اصلی این بنیاد در راستای اهداف دولتمردان نئومحافظه کار آمریکایی و باوجود اسناد مرتبط با فعالیت بنیاد سوروس در بسیاری از کشورها، چیزی نیست جز "براندازی نرم و خاموش" و دیگر فعالیتهای آن، جنبه ظاهری و برای منحرف نمودن اذهان عمومی است. در قسمت معرفی سایت سوروس، گسترش دموکراسی، حقوق بشر و رفرم های اقتصادی، قانونی و اجتماعی (یا همان براندازی نرم)، جزء اهداف مؤسسه ذکر شده است.
سوروس به منظور ظاهرسازی این مساله سعی نموده در هر کشور فعالیتهای مالی و مطالعاتی را به همراه یکدیگر دنبال نماید. به عبارت دیگر، این بنیاد در کشورهای مربوط علاوه بر اینکه شرکتی را برای کسب ثروت و سرمایه گذاری تأسیس می کند، سازمانی مطالعاتی را برای چگونگی مصرف این درآمدها شکل می دهد و جالب آن که این دو سازمان حق برقرایی رابطه ی مستقیم و یا حتی گفتوگو و تبادل نظر با یکدیگر را ندارند تا از این طریق راه بر هرگونه اتهام دولتها مبنی بر حمایت سوروس از مخالفین این کشورها بسته شود.
سوروس در بیش از 30 کشور جهان از جمله جمهوری های آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، اوکراین، تاجیکستان، روسیه، گرجستان، قرقیزستان، قزاقستان دارای نمایندگی های فعال است.
روند کاری بنیاد سوروس به این شکل بوده که یک مرکز مطالعاتی را در کشورهای مختلف فعال می کرده و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم نموده است. عمدهترین فعالیت این بنیاد در حوزه کشورهای آسیای میانه و قفقاز می باشد.
در واقع برای اولین بار درسال 1997 و در جریان ورشکستگی مالی و اقتصادی کشورهای جنوب شرق آسیا، فعالیت بنیاد مذکور به آسیای میانه کشیده شد و در کشورهای این منطقه نمایندگی هایی را تأسیس نمود.
بنیاد سوروس در کنار بنیاد رسانهای رابرت مرداک (امپراطور یهودی رسانههای خبری)، دومین سازمان رسانهای جهان است که بیشترین شبکههای تلویزیونی، خبرگزاری ها، سایتها، خبرنامهها و روزنامهها را در سطح جهان مدیریت و هدایت می کند، اما تفاوت این است که فعالیت رسانهای مرداک (مردوخ) آشکار است و جسورانه در اداره و خرید شبکههای بزرگی چون فاکس نیوز تا الجزیره و حتی رسانههای آسیای دور ظاهر می شود، اما سوروس بیشتر اصرار دارد نقش پنهانی را در خرید و هدایت رسانهها ایفا کند. حضور چشمگیر در هدایت رسانهای قفقاز، آسیای میانه، افغانستان، ترکیه و دیگر کشورهای اطراف ایران، بسیار روشن است . و مشخص شده که تا سال 2004 تنها 20 موسسه خبری در جمهوری آذربایجان تحت پوشش بنیاد سوروس قرار گرفته اند. اعتراض هماهنگ جمعی از رسانههای این کشور، به سفر سال گذشته ی" الهام علی اف" به ایران و دیدار وی با مقام معظم رهبری و نیز هجوم گسترده ی خبری رسانههای جمهوری آذربایجان و ترکیه ،تنها نمونه ای از نفوذ سوروس در رسانه هاست.
سوروس در ایران؟
بنیاد سوروس از موسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد "نافرمانی مدنی" در جمهوری اسلامی ایران هستند نیز حمایت می کند. مهم ترین مورد آن، حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز آمریکایی "ویلسون" است که "هاله اسفندیاری" از مدیران بخش خاورمیانهای آن می باشد. طبق اعتراف اسفندیاری، سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانهای مرکز ویلسون، به دنبال ایجاد یک شبکه ی ارتباط غیر رسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است.
با این وجود ، آن چه جالب به نظر می رسد حمایت بعضی از جریان های داخلی از این افراد می باشد .مواردی از قبیل اینکه نقش سوروس بد فهمیده شده و یا اینکه اغراق شده است ،در بعضی از محافل شنیده می شود .اما با توجه به اظهار نظرهای عجولانه و تند مقامات کاخ سفید و رسانههای وابسته به آن ها و همچنین سابقه ی فعالیت های سوروس و نقش آن دررهبری انقلاب های مخملی کشورهای دیگر مثل گرجستان،چنین احتمالاتی بعید است.شاید باید کمی واقع بینانه تر به مسایل نگریست و تا این حد خوش بین نبود.
در پناه حق ،یاعلی مدد
(هوالغفار)
"هاله اسفندیاری ،یکی از مدیران مرتبط با سوروس دستگیرشد."
این خبر در نیمه دوم اردیبهشت ماه تیتر بسیاری از محافل خبری شد .وزارت اطلاعات مدتی بعد از دستگیری هاله اسفندیاری در 18 اردیبهشت و تحقیقات از وی اعلام کرد که اسفندیاری به عنوان یکی از مدیران موسسات مرتبط با سوروس، از تلاش این بنیاد برای اجرای براندازی نرم در ایران پرده برداشته است.
این تازه اول ماجرا بود. پس مدتی با اعترافات وی ،کیان تاجبخش مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران هم دستگیر شد. تصویری که تا پیش از این از تاجبخش در برخی رسانههای داخلی ارائه شده، تصویر یک کارشناس "جامعه شناس شهری" و مدرس دانشگاههای ایالات متحده است، اما حضور "تاجبخش" در محافل سیاسی، اجتماعی، رسانهای و فرهنگیای که هیچ فصل مشترکی با یکدیگر از حیث اتصال ماهیت و موضوع ندارند و دعوت نهادهایی چون "خانه هنرمندان ایران"، "انجمن جامعه شناسی ایران"، "دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران" و ... از وی، پدیدآورنده گمانهزنی های تازه ای بوده است.
****
از ابتدای سال 85 رویدادهای مهمی در کشور اتفاق افتاده است که اگر به آن ها سلسله وار نگاه کنیم، نکات تامل بر انگیزی را خواهیم یافت. ماجرای دانشگاه امیرکبیر،اهانت به مقدسات و متهم نمودن تشکل های مذهبی، ماجرای دانشگاه تهران و استادی که کوله ای پر از افتخارات و مدارک علمی را به دوش می کشد اما کوله ی معرفت و تقوایش خالیست، پژوهشگر و استاد دانشگاهی که با القاب و عناوین دهن پر کنی به ایران می آیند با هدف مقدس آموزش شبکه سازی اجتماعی و انقلاب مخملی...
اما سوال مهم اینست که مگر جمهوری اسلامی چه خطراتی برای کشورهای غربی دارد؟ و مهم تر اینکه وظیفه ما در این مقطع چیست؟
برای پاسخ به این سوالات در یادداشت های بعدی پیرامون آن ها بیشتر صحبت خواهیم کرد .
شما هم فکر کنید....
به امید حق ،یا علی مدد
سلام. ولادت حضرت زینب کبری ،عقیله ی بنی هاشم را تبریک عرض می نمایم .
در چنین شب مبارکی ،ما هم وبلاگمون را افتتاح می کنیم و امیدواریم بتوانیم مطالب خوبی را بنویسیم.
منتظر ما باشید......
هواللطیف
بزودی در این مکان یک وبلاگ راه اندازی می شود.